https://s.picofile.com/file/84376244/sang.jpg

 

در زمانهای قدیم پادشاهی تخت سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخت سنگ می گذشتند و بسیاری هم غرولند میکردند که این چه شهری است که نظم ندارد. حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ایی است و .با وجود این هیچکس تخت سنگ را از وسط راه بر نمی داشت . نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزی جات بود بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت . ناگهان کیسه اییی را دید که در وسط جاده زیر تخته سنگ قرار داده شده بود . کیسه را باز کرد و داخل ان سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد پادشاه در این یادداشت نوشته بود

- هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد -

داستان آموزنده کوتاه سنگ و مانع

سنگ ,وسط ,جاده ,تخت ,یک ,پادشاه ,وسط جاده ,را از ,سنگ را ,و با ,تخته سنگ

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پیش دبستانی و دبستان غیر دولتی اَدبستان kavirtarhikv globalnews گامی برای استقرار تمدن نوین اسلامی درسهایی از قرآن و حدیث برترین اخبار و اطلاعات تخصصی سئو هیئت شنا شمالغرب تهران حقوق| مدرسه وکالت و تجارت |School of Law & Business خواص درخت دانش text.maryam